رمان یک خاطره پارت ۳۸

♥🖤♥🖤♥🖤♥🖤♥
#یک_خاطره [🖤♥]
#پارت_³⁸ [🖤♥]

شدو- اگه موش نیستی پس چی هستی؟
سونیک- حیف سرم تو دیوار گیر کرده مگر نه میزرمت.
شدو- هه تو میخوای منو بزنی؟ جوجه؟
روژ وارد اتاق شد: عهه چرا انقدر دعوا میکنید؟!

«روژ 💜✨»
- عهه چرا انقدر دعوا میکنید؟!
شدو و ناکی "ناکلز" پاهای سونیکو گرفته بودن و سر سونیک توی دیوار بود.
- واتتتت؟ اینجا چه خبره؟؟

«شدو❤️‍🩹🕷»
- هیچی! داریم سر سونیکو از دیوار در میاریم که بعد کارگر بیارم برای بازسازی اتاق.
روژ- اصلا چرا سر سونیک تو دیواره؟
- سیلور، توضیح بده.
سیلور- ام... ام.....
سونیک- خواستم بیام تو اتاق شدو درو باز کرد رفتم تو دیوار.
- اون جوری که تو مثل روانیا پریدی تو اتاق، خودتم هزینشو میدی.
سونیک-عههه گناهم چیه؟
- عجب پرویی هستیا! تو دستاتو کنترل کن تا یکی نزدمت.

♥🖤♥🖤♥🖤♥🖤♥
دیدگاه ها (۱۷)

رمان یک خاطره پارت ۳۹: شدو سونیکو کتک میزنه😂

رمان یک خاطره پارت ۴٠: یک سیلی در صورت سونیک😂😂🤤

ادیت سونادویی

عشق تو یه بازی بدون برده💔

خطوط موازی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط